بازگشت به بدیهیات اقتصاد

علی سرزعیم* - یکی از معروف‌ترین اقتصاددانان جهان در دانشگاه ام‌آی‌تی به یکی از دانشجویان ایرانی گفته است مساله توسعه‌نیافتگی ایران نیازمند مدرک دکترای اقتصاد نیست. همان لیسانس کافی است! این حرف اگرچه عجیب به نظر می‌رسد ولی در عمل دیده می‌شود که واقعا مصداق دارد. به عنوان مثال یکی از مسایلی که هر سال زمستان مطرح می‌شود این است که وقتی برف یا باران می‌آید مسوولان از لزوم برخورد با تاکسی‌هایی صحبت می‌کنند که قیمت‌هایشان را گران می‌کنند. ظاهرا هر بار وعده داده می‌شود که با چنین مساله‌ای مقابله می‌شود ولی در عمل کاری از پیش نمی‌برند اما درس عبرت نمی‌شود و بازهم سال بعد همین حرف‌ها زده می‌شود. علت آن چیست؟ علت روشن است. با سازوکار عرضه و تقاضا نمی‌شود جنگید و اینها از طبیعیات جامعه بشری هستند که با دستور و فرمان حذف نمی‌شوند.
بیایید همین مساله را ببینیم. از بدیهی‌ترین اصولی که دانشجویان اقتصاد می‌خوانند آن است که اگر تقاضا برای امری زیاد شود ولی عرضه زیاد نشود قیمت آن بالا می‌رود. همچنین می‌خوانند که اگر عرضه کم شود ولی همزمان تقاضا کم نشود باز هم قیمت زیاد می‌شود. حال وقتی روزهای بارانی یا برفی است هر دو سازوکار به راه می‌افتد؛ از یک سو مردم دیگر نمی‌توانند پیاده یا با دوچرخه و موتور به سفر درون‌شهری بپردازند. در نتیجه تقاضای سفر با وسایل حمل‌و‌نقل کرایه‌ای زیاد می‌شود. از سوی دیگر چون رانندگی با صعوبت و احتمال تصادف و ترافیک زیاد همراه است عرضه مسافرکش کم می‌شود. زیاد شدن تقاضا و کم شدن عرضه تنها یک پیامد می‌تواند داشته باشد و آن، افزایش قیمت است.
بله ظاهر داستان این است که مردم به دلیل باران و برف دچار مشکل شده‌اند و رانندگان از این ضعف سوء‌استفاده می‌کنند و قیمت‌هایشان را زیاد می‌کنند تا سودی به جیب بزنند. عجیب نیست اگر توده مردم فریفته این روایت عامه‌پسند از مساله شوند اما عیب است اگر دست‌اندرکاران حکمرانی هم همین روایت را قبول کنند و مبنای قضاوت خود قرار دهند. روشن است که مردم دوست ندارند پول بیشتری دهند ولی خود را جای راننده بدبختی نمی‌گذارند که در احوال غیرعادی ترافیک بیشتر، ریسک تصادف بیشتر و احیانا گیر کردن در برف را متحمل می‌شود. به جای سرزنش رانندگان تاکسی و تاکسی‌های اینترنتی قدری خود را جای آنها قرار دهیم و ببینیم که اگر جای آنها بودیم کار دیگری می‌کردیم؟ اگر خود ما برای کاری در خانه کارگر ساده‌ای بخواهیم آیا قیمتی بالاتر از قیمت بازار که ناشی از عرضه و تقاضاست حاضریم پرداخت کنیم؟ چطور در جایی که سازوکار عرضه و تقاضا به نفع ماست، پرداخت پول بیشتر را پول زور و اجحاف می‌دانیم ولی وقتی به زیان ماست، این سازوکار را متهم می‌سازیم؟
*عضو هیات علمی دانشگاه


علامه طباطبایی
gmail.comا@Asz9025